اینجا قصه ها را می کشند
و میان دست های من و تو
گل های سرخ عاشقی می کارند
اینجا بوسه پنهانی نیست
آغوش ها از برای فرصتی نیست
اینجا دل ها ارزانی فراموشی نیست
اینجا چشم ها مقدس اند و
حرف ها همه شعرند
و لکنت زبان ها،
همه دوستت دارم را
تکرار می کند
اینجا لبخند به لب ها
در همه ی فصل ها شکوفه می زند
همه را مست شوق و
شعفی پیرنشدنی می بینی
اینجا دختران
همیشه باکره اند و
لب برکه ها
نرگس می چینند
برای محبوب های ابدی شان
و من اینجا غم ندارم
آینه را دارم
تو را دارم
در ابهام خویش
عابری را می دیدم
که از بین مه و تردید
رو به سوی روشنی می رفت
چهره اش آشنای خاطره ها
و صدایش صدای تمام ترانه ها بود
عیدت مبارک نهاله (گل)
عید شما هم مبارک
سلام
اپ کردم
یه سر بزن
سلام نهاله عزیز و شیمای عزیز و بچه محل عزیزم
خوبین همگی؟؟؟؟؟؟
وبلاگ خیلی قشنگی دارید.
ممنون نهاله عزیزم که توی وبلاگ سحر یادی از من کردی...مرسی...عید تو هم مبارک(گل)
از وبلاگ سحر اومدم اینجا.(چشمک)
اپت خیلی قشنگ بود.(گل)
عید شما هم مبارک شیما جان و بچه محل.(گل)
موفق باشین
یاحق
من شنیدم که کسی این می گفت :
چشمِ تنها ز خودش بی خبر است.
چشم را آینه ای می باید، تا خودش دریابد،
تا بفهمد که چه رنگی دارد، تا تواند ز ِخودش لذّت کافی ببرد.
عجبا فهمیدم ،
شده ام آینه ای بهر تماشای شما !
به شما بر نخورد
شاید این آینه معیوب و پر از امواج است
شاید این من نه همانم که تو آن می خواهی
شاید ...
سلام
چه اینجای خوبی داشتی ...
ساده بود
و زمینه ی وب لاگت خیلی دلنشین بود
ممنون ...
سلام نهاله عزیزم ببخشید که دیر اومدم
بهترین تفسیر بود عزیزم
میرم دوباره می خونمش باز هم می یام
سلام
هیچی
هویجوری
و من اینجا غم ندارم
خیلی زیبا بود
یه سر به من میزنی؟
سلام نهاله جون
چه شعر قشنگی بود
منم اپ کردم
یه سر بزن
سلام نهاله گلم
خوبی؟
کم پیدایی؟
من آپم اگه دوست داشتی بیا
سلام نهاله
تو چرا انقدر تنبلی ؟؟؟
یکم زودتر اپ کن .
من اپ کردم
اگه بیای خوشحال میشم