واگویه های ذهن خاک خورده ما ...

غم در دل تنگ من از آن است که نیست ٬ یک دوست که با او غم دل بتوان گفت

واگویه های ذهن خاک خورده ما ...

غم در دل تنگ من از آن است که نیست ٬ یک دوست که با او غم دل بتوان گفت

.::اینجای بی خیال::.

 

می خواستمت بی خیال!

 

 

اینجا قصه ها را می کشند

 

و میان دست های من و تو

 

گل های سرخ عاشقی می کارند

 

اینجا بوسه پنهانی نیست

 

آغوش ها از برای فرصتی نیست

 

اینجا دل ها ارزانی فراموشی نیست

 

اینجا چشم ها مقدس اند و

 

حرف ها همه شعرند

 

و لکنت زبان ها،

 

همه دوستت دارم را

 

تکرار می کند

 

اینجا لبخند به لب ها

 

در همه ی فصل ها شکوفه می زند

 

همه را مست شوق و

 

شعفی پیرنشدنی می بینی

 

اینجا دختران

 

همیشه باکره اند و

 

لب برکه ها

 

نرگس می چینند

 

برای محبوب های ابدی شان

 

و من اینجا غم ندارم

 

آینه را دارم

 

تو را دارم